تاريخ : دو شنبه 2 ارديبهشت 1392برچسب:, | 14:53 | نویسنده : مریم بانو |

قطره‌ دلش‌ دریا می‌خواست ، خیلی‌ وقت‌ بود كه‌ به‌ خدا گفته‌ بود.
هر بار خدا می‌گفت : از قطره‌ تا دریا راهی ا‌ست‌ طولانی ، راهی‌ از رنج‌ و عشق‌ و صبوری ، هر قطره‌ را لیاقت‌ دریا نیست.
قطره‌ عبور كرد و گذشت ، قطره‌ پشت‌ سر گذاشت .
قطره‌ روان‌ شد و راه‌ افتاد و هر بار چیزی‌ از رنج‌ و عشق‌ و صبوری‌ آموخت.
تا روزی‌ كه‌ خدا گفت : امروز روز توست ، روز دریا شدن ، خدا قطره‌ را به‌ دریا رساند ، قطره‌ طعم‌ دریا را چشید ، طعم‌ دریا شدن‌ را اما...
روزی‌ قطره‌ به‌ خدا گفت : از دریا بزرگتر ، آری‌ از دریا بزرگتر هم‌ هست ؟
خدا گفت:  هست.
قطره‌ گفت : پس‌ من‌ آن‌ را می‌خواهم ، بزرگترین‌ را ، بی‌نهایت‌ را.
خدا قطره‌ را برداشت‌ و در قلب‌ آدم‌ گذاشت‌ و گفت : اینجا بی‌نهایت‌ است.
آدم‌ عاشق‌ بود ، دنبال‌ كلمه‌ای‌ می‌گشت‌ تا عشق‌ را توی‌ آن‌ بریزد ، اما هیچ‌ كلمه‌ای‌ توان‌ سنگینی‌ عشق‌ را نداشت ، آدم‌ همه‌ عشقش‌ را توی‌ یك‌ قطره‌ ریخت ، قطره‌ از قلب‌ عاشق‌ عبور كرد و وقتی‌ كه‌ قطره‌ از چشم‌ عاشق‌ چكید ، خدا گفت : حالا تو بی‌نهایتی ، چون كه‌ عكس‌ من‌ در اشك‌ عاشق‌ است .

 



تاريخ : دو شنبه 2 ارديبهشت 1392برچسب:, | 14:51 | نویسنده : مریم بانو |

خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است ...کلاس ادبیات معلم گفت: ... فعل رفت را صرف کن!... رفتم ..رفتی. رفت.. ساکت میشوم میخندم !... ولی خنده ام تلخ میشود،... استاد داد میزند خوب بعد ادامه بده و من میگویم: رفت... رفت... رفت ... و دلم شکست، غم رو دلم نشست، رفت شادیم بمرد، شور از دلم ببرد ،... رفت ..رفت ..رفت... و من میخندم و میگویم...  خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است ... کارم از گریه گذشته است به آن میخندم

 



تاريخ : دو شنبه 2 ارديبهشت 1392برچسب:, | 14:46 | نویسنده : مریم بانو |

من یاد تو را تا کردم و لای آن کتاب حافظ روی طاقچه که تو به من هدیه کرده بودی پنهان کردم …
آری خوب می دانم که دیگر نیستی ولی چه کنم که همه ی فال هایم تا ابد بوی تو را خواهند داد ؟!
.
.
باید کسی را پیدا کنم که دوستم داشته باشد ، آنقدر که یکی از این شب های لعنتی آغوشش را برای من و یک دنیا خستگیم بگشاید ؛ هیچ نگوید و هیچ نپرسد فقط مرا در آغوش بگیرد بعد همانجا بمیرم تا نبینم روزهای آینده را … روزی که دروغ میگوید ، روزی که دیگر دوستم ندارد ، روزهایی که دیگر مرا در آغوش نمی گیرد و روزی که عاشق دیگری می شود !
.
.
جدایی به روز آدم چیزی نمی آورد ؛ به شب آدم اما …
.
.
گاهی اوقات بی قانونی عجب بیداد می کند در عاشقی …
یکی دور می زند اما دیگری باید جریمه شود !
.
.
چه انرژی عظیمی می خواهد کنترل اولین قطره اشک برای نچکیدن !!!
.
.
ساعت هم مثل ضربان قلبم با رفتنت از کار افتاد …
.
.
تکلیفم روشن شد ؛ خاموش میشوم شیرینم …
فرهاد وار اینبار باید به جای کوه ، دل بکنم !
.
.
“بی خبری” بی پایان ترین خبری است که از تو میرسد این روزها !



تاريخ : دو شنبه 2 ارديبهشت 1392برچسب:, | 14:41 | نویسنده : مریم بانو |

میدونی مترسک به کلاغ چی گفت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

من خودم شنیدم گفت هرچقدر میخوای نوکم بزن ولی تنهام نذار....

 



تاريخ : جمعه 1 فروردين 0برچسب:, | 15:55 | نویسنده : مریم بانو |

هیچ کسومترسکودوست نداره چون پرنده ها رو میترسونه ولی من دوسش دارم چون تنهایی درک میکنه.....



تاريخ : جمعه 1 فروردين 0برچسب:, | 15:53 | نویسنده : مریم بانو |

هوس بازان کسی را که زیبا میبینند دوست دارند اما عاشقان کسی را که دوست دارند زیبا می ببنند

 

 

لذت عشق ؛ زمانی که آن را نثار میکنید بیشتر از زمانی است که دریافتش میکنید!!!

 


قلب سرزمین عجیبی است. زیرا هم زادگاه عشق است هم آرامگاه آن.

 

حتما ادامشو تو  ادمه ی مطلب بخونیدخخخخخخخ بانمکه فقط براخندیدن خوبه!!!


 


 



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 30 فروردين 1392برچسب:, | 15:33 | نویسنده : مریم بانو |

این دیده نیست، لایق دیدارِ رویِ تو

چشمی دگر بده ، که تماشا کنم تو را ...

جملات زیبا گیله مرد

 دعا پشتِ دعا برای آمدنت ،

  گناه پشتِ گناه برای نیامدنت ،

    دل درگیر ، میان این دو انتخاب؛

       کدام آخر؟ آمدنت یا نیامدنت؟!


  سرد است و یخ زده ،

             دلهای غم زده ؛

                   مولای من بیا ،

                          خورشیدِ صادقه .

 

می نویسم که شب تار، سحر می گردد

       یک نفر مانده از این قوم، که برمی گردد...

 

 

 آقا

      من اصلِ انتظار تو را برده ام زِ  یاد

                       با انتظارهای فراوانم از شما ...


جملات زیبا گیله مرد

 

 تا کی دل من چشم به در داشته باشد ؟

                           ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد

 آن باد که آغشته به بوی نفس توست

                            از کوچه ما کاش گذر داشته باشد ...

 

 

تا کی برای دیدن رویت دعا کنم؟

تا کی دو دست خویش به سوی خدا کنم؟

 

در پیشگاه قدس تو از خاک کمترم

بگذار خاک پای تو را توتیا کنم

 

امّید زندگانی من ، مهدی عزیز!

من آمدم به درگه تو التجا کنم

 

با این زبان الکن و این طبع نارسا

هر جا روم برای ظهورت دعا کنم

 

جبریل مفتخر به گدایی کوی توست

لایق نیَم گدای تو خود را صدا کنم

 

با نامه ای سیاه به درگاهت آمدم

شاید تو را ز آمدن خود رضا کنم

 

 

   یکی می پرسد اندوه تو از چیست؟

           سبب ساز سکوت مبهمت کیست ؟

     برایــش صــادقـانه مـی نویـســم،

            بــرای آنکه بـاید بـاشد و نـیـست ...

جملات زیبا گیله مرد

 

 

روزی هزار بار دلت راشکسته ام

بیخود به انتظار وصالت نشسته ام

 

هربار این تویی که رسیدی و در زدی

هربار این منم که در خانه بسته ام

 

هر جمعه قول میدهم آدم شوم ولی

هم عهد خویش هم دلت راشکسته ام

 

 

 

ای که دائم به جهان منتظر منتظری
گیری از مردم دانا ز ظهورش خبری

روز و شب ذکر زبان تو بود یا مهدی
در فراقش غم دل داری و اشک بصری

فرض کن، حضرت مهدی به تو ظاهر گردد
بر در خانه و یا بر سر کوی و گذری

ظاهرت هست چنانی که خجالت نکشی
باطنت هست پسندیده ی صاحب نظری؟

دیده ای هست تو را قابل دیدار امام
می توانی تو به خورشید جمالش نگری؟

خانه ات لایق او هست که مهمان گردد؟
لقمه ات در خور او هست که نزدش ببری؟

پول بی شبهه و سالم ز همه دارائیت
داری آنقدر که یک هدیه برایش بخری؟

گر بپرسد ثمرت چیست تو از طول حیات
داری از بهر ارائه سند مختصری؟

ور بپرسد عملت چیست ز بگذشتن عمر
در عملکرد تو باشد عمل معتبری؟

برده ای نان و غذا بهر مساکین یک شب
یا تو داری ز یتیمان و فقیران خبری؟

در پی امر به معروف و نهی از منکر
بوده ای بهر محبان ولایت سپری؟

هیچ گه داشته ای بهر ظهور حضرت
ناله نیمه شب و ذکر دعای سحری؟

آن چنان هست که افسرده و غمگین نشوی
گر بگیرد " سِمت تو"  بدهد بر دگری؟

داری آمادگی آنکه اگر حضرت خواست
از سر مال جهان بهر خدا در گذری؟

واقفی از عمل خویش تو بیش از دگران
می توان گفت تو را شیعه اثنی عشری ؟

گر از این جمله که گفتم همه را دارایی
خوش به حال تو که خود ساخته و منتظری

ور از این گفته تو را هست قصوری بیگی
توبه کن بلکه ز محبوب بیابی اثری

 

 

نصرت الله بیگی درباغی

 

سخت است ولی مولا، خوب است نمی آیی

دلتنگ توام اما خوب است نمی آیی

یک کوفه فریب و غم،

یک شام پر از محنت


آیی تو شوی تنها، خوب است نمی آیی

یک نیمه ی شعبان را در فکر تو می مانند

از فکر روی فردا، خوب است نمی آیی

یک جمعه فقط ندبه، یک هفته فراموشی

بود تو شود رویا، خوب است نمی آیی

لاف غم عشق تو ذکر همه ی مردم

بنگر به دل آنها، خوب است نمی آیی

پیش نظر بعضی حاجت بدهی خوبی

اما نه برای ما، خوب است نمی آیی

یک شام سه شنبه را در کوی تو می آیند

اما دلشان اینجا، خوب است نمی آیی

سرداب تو مخروبه، قبر پدرت ویران

شهر تو پر از اعداء، خوب است نمی آیی

با این همه درد و غم، می سوزی و می سازی

ای منتقم زهرا، خوب است نمی آیی

 

 

از عشق تو گفتیم و نمک گیر شدیم

تا ساحل چشمان تو تکثیر شدیم

گفتند غروب جمعه خواهی آمد

آنقدر نیامدی که ما پیر شدیم

 

 

 

 

 

 

 



تاريخ : چهار شنبه 28 فروردين 1392برچسب:, | 21:25 | نویسنده : مریم بانو |

عشق مثله دست زدن به آتیشه پس تاوقتی جراتشونداری بهش نزدیک نشوولی وقتی رفتی تودستات نگهش دار حتی اگر دستاتو سوزوند

 



تاريخ : چهار شنبه 28 فروردين 1392برچسب:, | 21:21 | نویسنده : مریم بانو |

 

اگرتنهاترین تنها شوم بازهم خداهست

 



تاريخ : چهار شنبه 28 فروردين 1392برچسب:, | 21:12 | نویسنده : مریم بانو |

نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند
مثل آسمانی که امشب می بارد....
و اینک باران
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد
تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم



تاريخ : چهار شنبه 28 فروردين 1392برچسب:, | 21:10 | نویسنده : مریم بانو |

 مترسک ناز می کند
 کلاغ ها فریاد می زنند
 و من سکوت می کنم....
 این مزرعه ی زندگی من است
 خشک و بی نشان



تاريخ : چهار شنبه 28 فروردين 1392برچسب:, | 21:7 | نویسنده : مریم بانو |

پدر

پدر

روزی پدری دست خود را روی شانه پسر خود گذاشت و گفت من قویترم یا تو؟ پسر گفت من.

پدر جا خورده و دوباره پرسید من قویترم یا تو؟ پسر گفت من. 

پدر بغض کرد ودوباره پرسید من قویترم یا تو؟ پسر گفت من .

پدر ازجابلند شد چند قدم باناراحتی و اشک از پسرش دور شد و دوباره پرسید من قویترم یا تو؟ پسر گفت تو ... 

پدر گفت چون من ناراحت شدم گفتی من قویترم ؟ 

پسر گفت نه آن سه باری که گفتم من از تو قویترم چون دستت روی شانه ام بود پشتم به کوهی مثل تو گرم بود اما وقتی دستت را برداشتی دیدم بی تو چیزی نیستم . . .



تاريخ : شنبه 24 فروردين 1392برچسب:, | 15:49 | نویسنده : مریم بانو |

ادامه مطلب

تاريخ : شنبه 24 فروردين 1392برچسب:, | 15:45 | نویسنده : مریم بانو |



تاريخ : سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:, | 15:17 | نویسنده : مریم بانو |

هر انسانی عطری خاص دارد !

گاهی ...

برخی ؛ عجیب بوی خدا می دهند ...


مثل  " مادر "

 

 




تاريخ : سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:, | 14:59 | نویسنده : مریم بانو |

دن انسان می تونه تا 45 واحد درد رو تحمل کنه.

  اما زمان تولد، یک زن تا 57 واحد درد رو احساس می کنه

  این معادل شکسته شدن همزمان 20 استخوانه!

  مادرتون رو دوست داشته باشید ...



تاريخ : یک شنبه 27 اسفند 1391برچسب:, | 11:16 | نویسنده : مریم بانو |



تاريخ : یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:, | 17:56 | نویسنده : مریم بانو |

فقر اینه که ۲ تا النگو توی دستت باشه و ۲ تا دندون خراب توی دهنت؛

فقر اینه که روژ لبت زودتر از نخ دندونت تموم بشه؛

فقر اینه که شامی که امشب جلوی مهمونت میذاری از شام دیشب و فردا شب خانواده ات بهتر باشه؛

فقر اینه که ماجرای عروس فخری خانوم و زن صیغه ای پسر وسطیش رو از حفظ باشی اما تاریخ کشور خودت رو ندونی؛

فقر اینه که وقتی کسی ازت میپرسه در ۳ ماه اخیر چند تا کتاب خوندی برای پاسخ دادن نیازی به شمارش نداشته باشی؛

فقر اینه که توی خیابون آشغال بریزی و از تمیزی خیابونهای اروپا تعریف کنی؛ فقر اینه که ماشین ۴۰ میلیون تومانی سوار بشی و قوانین رانندگی رو رعایت نکنی؛

فقر اینه که دم از دموکراسی بزنی ولی ، تو خونه بچه ات جرات نکنه از ترست بهت بگه که بر حسب اتفاق قاب عکس مورد علاقه ات رو شکسته؛

فقر اینه که ورزش نکنی و به جاش برای تناسب اندام از غذا نخوردن و جراحی زیبایی و دارو کمک بگیری؛ فقر اینه که در اوقات فراغتت به جای سوزاندن چربی های بدنت بنزین بسوزانی؛

فقر اینه که کتابخانه خونه ات کوچکتر از یخچالت باشه؛

فقر اینه که به جای کمک به یه آدمی که نیازمند کمکه، موبایلت رو دربیاری و ازش فیلم و عکس بگیری؛

فقر اینه که تمامیِ ابزار مدرنِ آشپزی توی آشپزخونه ات باشه ولی فقط نیمرو درست کردن بلد باشی؛



تاريخ : یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:, | 17:54 | نویسنده : مریم بانو |



تاريخ : جمعه 18 اسفند 1391برچسب:, | 15:2 | نویسنده : مریم بانو |

تونیک با هوش و پشمالو بسیار شبیه انسان است. این سگ در کنتاکی آمریکا دیده شده است.

این حیوان بیش از حد به انسان شبیه است.

 



تاريخ : جمعه 18 اسفند 1391برچسب:, | 14:26 | نویسنده : مریم بانو |

میخواستم تصویر با تو بودن را نقاشی کنم، دیدم فاصله بینمان در ورق جا نمی شود، کمی نزدیکتر بیا میخواهم با تو بودن را حس کنم …

استخوان هایم را به دانشمندان بسپارید …
شاید بفهمند نه یخبندانی بود نه بیماری مهلکی!
من از دوری تو منقرض شدم …

بخونین قشنگن خخخخخخخخخخ



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 18 اسفند 1391برچسب:, | 14:22 | نویسنده : مریم بانو |



تاريخ : یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:, | 17:21 | نویسنده : مریم بانو |

دلــتـــنـــگــی پـــــیـــچـــیــده نــــیـــســـتـــــ . . . !


یـــــکــــ دل . . . ! یـــــکـــ آســـمــــان

 

یـــــکــــ بــــغـــض

 

و آرزو هــــای تــــــرکـــــ خـــــورده

 


بـــــه هــــمــــیــــن ســادگــــی




تاريخ : یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:, | 17:15 | نویسنده : مریم بانو |

سلام دوساااااااااااااااااااااااااااااام

اولین چیز این که نظر بذارین حلالتون نمیکنم کسی بیاد رد شه

ودومین چیز این که خیلی خوش اومدید بفرمایید تو دم در بده هوووووووووی عمو اول بانوان بفرمایید.................



تاريخ : یک شنبه 13 اسفند 1398برچسب:, | 17:11 | نویسنده : مریم بانو |

خــــدایــا دیـدی!!!


کلی بـــــــاران فرستادی تـــا این لکه هـــا را از دلـــم بشویـــی


.. من کـــه گفته بـــودم لکه نیست ،


زخــــــــــــــــــــــم است.



تاريخ : یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:, | 16:51 | نویسنده : مریم بانو |

 نوشت«قم حا»

همه به او خندیدند!!

گریست...

گفت به «غم هایم» نخندید 

که هر جور نوشته شود درد دارد

از ته به سر بخوان

تا من آن روز ها را بشناسی...!!



تاريخ : یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:, | 16:44 | نویسنده : مریم بانو |

پسر جون!!

افتخار میکنی هرزه ای؟
افتخار میکنی هر روز با احساس یه دختر بازی میکنی و میری پزشو به دوستات میدی که با اینم اره!!
که همه اویزونتن؟
افتخار میکنی از ۱۰تا کلمت ۱۰۰۰تاش فحشه و احترام گذاشتن به هیچ کس رو بلد نیستی؟
افتخار میکنی که هر شب مستی و نوعی از پارتی نبوده که حضور نداشته باشی؟
افتخار میکنی که بگی اهل تعهد نیستی و دختر واسه بازی دادنه؟

احساس میکنی که خیلی شاخی که تو یه لحظه با هزار نفری؟

نه عزیز من!!
اینا افتخار نیس....عقدس....کمبوده



تاريخ : پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:, | 22:14 | نویسنده : مریم بانو |



تاريخ : پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:, | 22:12 | نویسنده : مریم بانو |



تاريخ : پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:, | 22:1 | نویسنده : مریم بانو |

من خدا را دیدم در آن کاج بلند
و قناری هایی که در بالای آن دعا می خواندن
و صدای تپش ابر ها را شنیدم
که ندا می دادند
باران خواهد آمد
هر کجا می رفتم عطر و بوی خدا حس میکردم
چشمه ها بوی خدا می دادند
و شیطان را می دیدم
که تک و تنها
درون تنور نانوایی می سوزد
باورش برایم سخت بود
چرا که من خدا را دیدم ...!



تاريخ : پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:, | 21:52 | نویسنده : مریم بانو |

دختری با مادرش در رختخواب
درددل می کرد با چشمی پر آب

گفت:مادر حالم اصلا خوب نیست
زندگی از بهر من مطلوب نیست

گو چه خاکی را بریزم بر سرم؟
روی دستت باد کردم مادرم!
.

ادامه مطلب رو از دست ندید



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:, | 21:40 | نویسنده : مریم بانو |

تنها کسی که تو همیشه اون رو  فراموش می کنی و اون هیچ وقت تو رو فراموش نمی کنه خداست.

 فراموش کردن سخته ولی فرامش شدن سخت تر.

 وقتی فراموش شدی ، باید فراموش کنی.

هرگز ازفراموش کردن کسی که تو رو فراموش کرده ، پشیمون نشو.

زمانی مطمئن شو واقعا فراموش کردی ، که دیگه هیچ سرباز عشقی نداشته باشی تا به خونه ی آخر شطرنج قلبت ببری و مهره ی فراموش شده رو به قلبت برگردونی.

 هر وقت خواستی تا ابد کسی رو تو قلبت نگه داری ، بدون که اون می خواد تا ابد تو روفراموش کنه.

 اگه می خوای فراموش نشی ، عاشق نشو و قلبت رو به نامش نکن.

 اگه می خوای فراموش نشی ، لحظه هات رو با یاد اون سپری نکن.

 تو فرآیند فراموش کردنه که متوجه می شی :

حال دل با تو گفتنش هوس بود ***** خبر دل شنفتنش هوس بود.

اگه می خوای  فراموش نشی ، واسش دعا نکن که موفق بشه ، واسش دعا نکن که از بند رها بشه ، واسش دعا نکن بره سر یه کار خوب ، واسش دعا نکن که به خدا برسه.....

بدون که هر کسی لایق این نیست که بخوای بهش بگی :

اگر پوسیده گردد استخوانم ***** نگردد مهرت از یادم فراموش



تاريخ : پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:, | 21:36 | نویسنده : مریم بانو |
بگذار سرنوشت هر راهی را که میخواهد برود "راه ما جداست" بگذار ابرها هم هر چه میخواهند ببارند "چتر ما خداست"

تاريخ : سه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:, | 15:35 | نویسنده : مریم بانو |

هی تو که ماشینت پورشه فکر میکنی خیلی پولداری

.

.

.

.

.

.

.

 

.

ماتو خونه پنجاه کیلو پسته داریم



تاريخ : دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, | 18:50 | نویسنده : مریم بانو |

يادته زير گنبدکبود

دوتارفيق بوديم وکلي حسود؟

تقصير اون حسودا بود که حالا ماشديم يکي ‘بود’يکي’نبود’

 



تاريخ : دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, | 18:3 | نویسنده : مریم بانو |

عفیفــــ بمان بانـــــو....

 

 

 

     در را ببنــــــد .... بگــــــذار در بزنند ...

 

 

 

    بگذار بگویند مهمــــــان نواز نیستــــــی!

   اینگونــــــه هر کســــــی حریــــــم دلت را لمس نمی کند...

*************

 

  هر چه بیشتر به شاخ و برگ گل نظاره می کرد، بیشتر محو زیبایی اش می شد.
دستش را دراز کرد تا در اختیار بگیرد...
ولی خارها مزه درد را به او چشاندند تا دریابد
اگر حفاظی برای گل نبود، چنین با طراوت و زیبا نمی ماند.

 



تاريخ : دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, | 17:35 | نویسنده : مریم بانو |

 یکی از سئوالایی که این موقع شب ذهنم رو درگیر خودش کرده اینه که چرا سوپرمن شرتشو روی شلوارش میپوشید؟!

 Θ.Θ.Θ.Θ.Θ اس ام اس نصف شب Θ.Θ.Θ.Θ.Θ

  سلام…. ببخشید این وقت شب مزاحم شدم ، یه سئوال مهم ازتون داشتم: چرا آدمها از خجالت آب میشن ؟ چرا نوشابه نمیشن ؟ یا دوغ حتی ؟؟؟

 Θ.Θ.Θ.Θ.Θ اس ام اس نصف شب Θ.Θ.Θ.Θ.Θ

سلام، ببخشید بد موقع مزاحم شدم.داری ۲ میلیون تومن به من دستی بدی… . . . میخوام ایرانسلمو شارژ کنم ۵۰۰ تومان جایزه بگیرم خخخخ

 Θ.Θ.Θ.Θ.Θ اس ام اس نصف شب Θ.Θ.Θ.Θ.Θ

سلام ، ببخشید این موقع شب اس ام اس دادم… یه سئوال مهم برام پیش آمده: چرا اگه به کسی بگن جوجویِ من… پیشی من.. موشی… و ازین کلمه ها طرف خوشش میاد… امّا اگه بگن حیووون عصبی میشه…؟! مـگـه جـفـتـشـون یـکـی نـیـسـتـن….؟

 Θ.Θ.Θ.Θ.Θ اس ام اس نصف شب Θ.Θ.Θ.Θ.Θ

هاهاهاااااااااااا… گول وخوردی من اس ام اس نبیدم. وجدان خبیث موبایلت بیدم که خاستم از خواب نازبیدارت وکنم!

 Θ.Θ.Θ.Θ.Θ اس ام اس نصف شب Θ.Θ.Θ.Θ.Θ

ببین یکی میخواست از خواب بیدارت کنه من نذاشتم کار خوبی کردم؟

 Θ.Θ.Θ.Θ.Θ اس ام اس نصف شب Θ.Θ.Θ.Θ.Θ

به لوتی میگم : آب بده دریا میده ، میگم گل بده گلستان میده ، میگم معرفت و دوستی بده همش شماره تو رو میده !!

 Θ.Θ.Θ.Θ.Θ اس ام اس نصف شب Θ.Θ.Θ.Θ.Θ

شرمنده به خدا، آره میدونم خواب بودی، خوب بابا فحش نده دیگه، کارت داشتم که بیدارت کردم. میخواستم بدونم ماهی وقتی غذا میخوره، آب نمیره تو دهنش؟

 Θ.Θ.Θ.Θ.Θ اس ام اس نصف شب Θ.Θ.Θ.Θ.Θ

عروسک قشنگ من قرمز پوشیده / تو رختخواب مخمل آبیش خوابیده عروسک من چشماتو وا کن / اس ام اس تو حالا نگاه کن عروسکم اوسگول شدی برو لالا کن! ا

 Θ.Θ.Θ.Θ.Θ اس ام اس نصف شب Θ.Θ.Θ.Θ.Θ

مشترک گرامی این اس ام اس برای بیدار کردن شما در نیمه شب فرستاده شده است لطفا پس از خواندنش لبخند بزنید و سعی کنید دوباره بخوابید !

 Θ.Θ.Θ.Θ.Θ اس ام اس نصف شب Θ.Θ.Θ.Θ.Θ

میخواستم ببینم شب‌ها که میخوای بخوابی، گوشیتو خاموش می‌کنی که سر کارت نزارن؟

 Θ.Θ.Θ.Θ.Θ اس ام اس نصف شب Θ.Θ.Θ.Θ.Θ

خوابی؟ خوب اشکالی نداره، هر وقت بیدار شدی بهت می گم… بخواب

 Θ.Θ.Θ.Θ.Θ اس ام اس نصف شب Θ.Θ.Θ.Θ.Θ

نمی دونم خواب دیدم که به تو اس ام اس دادم . خواب بودم به تو اس ام اس دادم . از خواب پاشدم به تو اس ام اس دادم . تو خواب بودی بهت اس ام اس دادم . کرم داشتم تو خواب به تو اس ام اس دادم . تو کرم داشتی نصفه شب اس ام اس رو خوندی . الان خوابم دارم می نویسم . یا تو داری خواب می بینی من بهت اس ام اس دادم . بی خیال .. بخواب

 Θ.Θ.Θ.Θ.Θ اس ام اس نصف شب Θ.Θ.Θ.Θ.Θ

ببخشید بد موقه مزاحم شدم!!! می خواستم قربونتون برم باید از کدوم طرف برم!

 Θ.Θ.Θ.Θ.Θ اس ام اس نصف شب Θ.Θ.Θ.Θ.Θ

ببخشید مزاحم شدم از صبح تا حالا دو تا سوال واسم پیش اومده می خواستم از شما بپرسم: ۱- خرس پاندا چه جوری می تونه عکس رنگی بگیره ؟۲- اسم پدر پسر شجاع چیه ؟

 Θ.Θ.Θ.Θ.Θ اس ام اس نصف شب Θ.Θ.Θ.Θ.Θ

من آلان تو آمریکا هستم، می خواستم ببینم راسته می گن وقتی اینجا روز باشه اونجا شبه؟

 Θ.Θ.Θ.Θ.Θ اس ام اس نصف شب Θ.Θ.Θ.Θ.Θ

پاشو لبخند بزن بعد بخواب . . . ستاد شب زنده داران مردم بیکار

 Θ.Θ.Θ.Θ.Θ اس ام اس نصف شب Θ.Θ.Θ.Θ.Θ

از حسن خان دو سوال پرسیدند ، تو هم کمکش کن جواب بده : سوال : ۱ – ماهی ها وقتی غذا میخورند آب نمیره توی دهانشون ؟ ۲ – ایران ننفتشو که میفروشه بشکه هاشو پس میگیره ؟ با حسن فخان فکر کن جوابش رو بگو !! در ضمن یادت نره شبا که ما میخوابیم آقا پلیسه بیداره ! ( از طرف باند نعلین )

 Θ.Θ.Θ.Θ.Θ اس ام اس نصف شب Θ.Θ.Θ.Θ.Θ

از اونجا که شتر در خواب بیند پنبه دانه ،گهی لپ لپ خورد گه دانه دانه، وظیفه خود دونستم بیدارت کنم آخه داشتی بالشو می خوردی

 Θ.Θ.Θ.Θ.Θ اس ام اس نصف شب Θ.Θ.Θ.Θ.Θ

ضمن عرض سلام و آرزوی اوقاتی خوش ، شما را به دیدن ادامه خوابتان دعوت میکنیم ! ( LG )

 Θ.Θ.Θ.Θ.Θ اس ام اس نصف شب Θ.Θ.Θ.Θ.Θ

سلام خیلی حالم گرفته! همه بهم دروغ می گن خواهش میکنم تو دیگه راستشو بگو گاو حسنی که نه شیر داره نه پستون پس چه جوری شیرشو بردن هندستون؟!

 Θ.Θ.Θ.Θ.Θ اس ام اس نصف شب Θ.Θ.Θ.Θ.Θ

از باد پرسیدم پایان کار عشق چیست ؟ گفت : نفرین بر جدایی البته میبخشی ۱۱شب…مزاحم شدم



تاريخ : دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, | 10:35 | نویسنده : مریم بانو |

مامانی من آبجی میخوااااااااااااااااااااااااام قربونش برم بووووووووووووووووووووووس



تاريخ : دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, | 10:13 | نویسنده : مریم بانو |

هیچ کدام از ما نمی توانیم به دلمان یاد بدهیم که هیچ وقت نشکند !  

ولی حداقل می تونیم به او یاد بدهیم که وقتی شکست

لبه ی تیزش ، دست بیگناهی را نبرد .



تاريخ : دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, | 10:13 | نویسنده : مریم بانو |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد
  • فال عشق
  • پیج رنک